معنی التی در چرخ خیاطی
لغت نامه دهخدا
چرخ خیاطی. [چ َ خ ِ خ َی ْ یا] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) ماشین خیاطی. دستگاه خیاطی. ماشین دستی یا پائی که بوسیله ٔ آن خیاطی کنند و جامه یا چیز دیگر دوزند. ماشین خیاطی که چرخ آن را با دست یا بوسیله ٔ پای بحرکت آورند. رجوع به چرخ دستی و چرخ پائی شود.
خیاطی
خیاطی. [خ َی ْ یا] (حامص) دوزندگی. درزیگری || صنعت خیاط. صنعت درزیگری.
التی
التی. [اَل ْ ل َ] (ع اِ موصول) آن زن. (منتهی الارب). مرادف «که » موصول. اسم موصول مؤنث الّذی. که:
موصول الاسماء الذی انثی التی
والیاء اذا ماثنیا لاتبثت.
ابن مالک.
|| اللتیا و التی دو اسم اند از مصیبت و بعضی گویند اللتیا داهیه ٔ بزرگ است و التی داهیه ٔ کوچک. در این صورت تصغیر، بخاطر تعظیم است. (اقرب الموارد). یقال وقع فی التی و اللتیا؛ ای فی الداهیه.
- بعد اللتیا و التی، بعد از مشقت فراوان. بعد از گفتگوی بسیار:
روستایی بین که از بدنیتی
میکند بعد اللتیا و التی.
مولوی.
التی. [اُ ت َ] (اِخ) قلعه ایست محکم و شهریست نزدیک تفلیس بین آن و ارزروم مسافت سه روز راه است. (معجم البلدان).
چرخ دستی
چرخ دستی. [چ َ خ ِ دَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) چرخ خیاطی. ماشین خیاطی که با دست بحرکت افتد. دستگاه خیاطی بدون پایه که چرخ آن را با دست حرکت دهند. رجوع به چرخ خیاطی شود.
حل جدول
ماکو
شهر چرخ خیاطی
ماکو
شهری در چرخ خیاطی
ماکو
آلتی در چرخ خیاطی
ماکو
وسیلهای در چرخ خیاطی
ماسوره
فرهنگ فارسی هوشیار
چرخ درزی
واژه پیشنهادی
فرهنگ معین
هر وسیله مدور که حرکت دورانی داشته باشد و حول محور خود بچرخد مانند چرخ دوچرخه یا چرخ اتومبیل، هر دستگاهی که با گردش دور محوری کار کند مثل چرخ دولاب، چرخ عصاری.، ~ خیاطی دستگاه مخصوص دوخت پارچه و همانند آن.، ~ گوشت دستگاه مخصوص [خوانش: (~.) (اِ.)]
فرهنگ عمید
شغل و عمل خیاط، دوزندگی،
(اسم، صفت نسبی، منسوب به خیاط) خیاطخانه،
معادل ابجد
2078